A Windows To Liberty World With Economic Weblog

in this web log diffrent economic notes and articles are saved. its free to use these texts and ready to recieve your opinions and texts to farsi or english

اثر هدفمند شدن یارانه ها بر اقتصاد خارجی ایران چیست؟

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

یادداشتی در اهمیت دانش در زندگی

امروز می خوام در مورد دانش و جایگاه آن در جهان امروز بنوبیسم .راستش چنددقتی هست که مشغول خواندن چند کتاب در مورد علم و جایگاه اون در زندگی بشر هستم و با دیدگاههای مختلفی از بزرگان علم مانند پوپر آشنا شدم. بنابراین هرچند این نوشتار بیشتر شبیه گفت و گوی دوستانه است تا مقاله ولی اگر بخوام فرمت مقاله را رعایت کنم اسمش را ((اهمیت دانش در زندگی امروز )) انتخاب می کنم. و جالب آنکه اصلا مقاله ای اقتصادی نیست(اولین بار هست که نوشتاری خارج از حوزه اقتصاد می نویسم).
واژه علم واژه ای است که در زندگی روزمره بارها و بارها درباره اون شنیده ایم و با آن زندگی می کنیم. بنابراین در طول تکامل تاریخ روزگاری نبوده است که بشر بدون علم زندگی کرده باشد ولی آنچه مهم است اهمیتی است که او برای دانش قائل هست . نظر من این است که ما شناخت دقیقی از دانش نداریم . البته منظورم این نیست که همه باید متخصص باشند بلکه دانش و نقشش در زندگی با تفکر مشخص می شود پس مشکل ما این است که اصولا اهل فکر نیستیم و اصلا شاید از تفکر دوری می کنیم چرا که باور این است وقتی به راحتی می توان زندگی کرد چرا باید ذهن بیچاره را در دالن پر پیچ و خم فکر انداخت و مبادا مستهلک شود. فکر تفکر عمیق در مورد مسائل همراه با تحلیل و نتیجه گیری است . در تفکر فرد نسبت به مساله مورد نظر ذهن خود را به چالش می کشد وبا کمک ذهن سعی در درک حقیقت مساله می کند . در این روش به قول ایمانوئل کانت مساله را باید عینیت و زمان بخشید یعنی باید تا حد امکان آن مساله را در قالب زمان و مکان آورد تا امکان تجربه آن به دست آید و در إآن صورت هست که می توان به شناخت کلی به آن دست یافت.(نظریه شناخت کانت). ولی باید دانست که هیچگاه بشر بدون دانش توان زندگی کردن را نداشته است . انسانهای نخستین که با فکر خود راههای ادامه زندگی را به طور ساده و با ابداعات و اختراعات اولیه خود برای خود و نسلهای بعدی هموار کرده اند به واقع کاری علمی را انجام داده اند و بهعدها با پیشرفت زندگی و ماهیت روبه جلوی زندگی این اختراعات در قالب دانش شکل گرفت و هر کدام به شاخه ای مجزا تقسیم شدند . بشر برای ادامه زندگی نیازمند پیشرفت بوده است و بدون آن نمی توانسته که به زندگی ادامه دهد چرا که زندگی در روند تکامل داروین نمی تواند بدون توقف باشد وباید که فرآیند رو به رشد داشته باشد.
دانش که ماهیت بررسی پدیده های زندگی است همراه با موشکافی و دیدگاه عمیق می باشد و باید که با تجزیه و تحلیل مناسب و روش خاص بررسی خود همراه باشد . به عبارت دیگر برای بررسی پدیده های زندگی باید از روشهای خاص پیروی کرد و نمی توان یک روش تحلیل یکسان را برای بررسی همه پدیده ها به کار برد و این همان ((روش شناسی)) یا متدولوژی می باشد. که قبل از بررسی پدیده ها باید از آن آگاهی کافی را داشت و بدون شناخت نسبت به آن و درک فلسفه وجودی و ضرورت آن توانایی بررسی علمی پدیده ها وجود ندارد. البته بحث من در اینجا بررسی روش شناسی نیست و لی برای درک و اهمیت دانش آشنایی با ضرورت آن لازم است.
جایگاه دانش در هر جامعه ای تا حد زیادی به نظام اجتماعی آن جامعه بستگی دارد به طوری که در جوامعی که تا حدود زیادی نظام لیبرالی وجود دارد به دلیل نیازی که به دانش به عنوان تنها راه پیشرفت دارند جایگاه بالاتری برای آن قائل هستند. دانش از نگاه فلسفی نسبت به مسائل آغاز شده و تا ارائه تکنیکهای علمی نیز ادامه دارد بنابراین حوزه دانش بسیار گسترده است و به همین دلیل است که دانشمندان همواره از احترام خاصی در زندگی و دوره خودشان برخوردار بوده اند. نکته جالب آن است که در طول تاریخ موارد بسیار کمی را شاهدیم که ضد دانش باشد . حتی حکومتهای ظالم تاریخ(نازیسم و فاشیسم در غرب و مغولها در ایران ) نیز همواره نیازمند دانشمندان بوده اند و بدون دانش نمی توانسته اند که پیشرفتی داشته باشند ولی نوع استفاده از دانش متفاوت بوده است .به طور مثال در دوران باستان استفاده از دانش در حوزه های ستاره شناسی بوده است. تنها حکومتهایی از دانش هراس داشته اند که غرق در خرافه ها و عقاید بی بنیاد بوده اند (قرون وسطی) و حتی در اینگونه جوامع دانش گرایی وجود داشته است ولی امکان ارائه عقاید علمی به دلیل جو موجود وجود نداشته است که نمومنه بارز آن داستان گالیله در قرون وسطی می باشد. توجه به دانش امروزه بعنوان پیش نیاز توسعه همه جانبه مورد نظر است به این شکل که چه در جنبه های پیشرفت شخصی و چه در پیشرفت اجتماعی بدون توجه به دانش تخصصی هیچگونه کاری نمی شود پیش برد.اما نکته مهم آن است که چرا بر خلاف چنین حقیقتی درجه اثرگذاری دانش متفاوت است؟ و یا بعبارت دیگر چه عواملی باعث می شود که جوامع مختلف از دانش تفاوتهای بنیادین را کسب کنند؟در پاسخ باید گفت که نمی توان تنها یک عامل را علت اصلی معرفی کرد و مجموعه ای از عوامل باعث می شود که جوامع از دانش به شکل مختلف استفاده کنند .عواملی مانند روحیه ملی؛دانش گرایی ؛ سطح درآمد و ... عواملی هستند که در درجه استفاده از دانش یک جامعه در استفاده از دانش دخالت دارند ولی آنچه از اهمیت اصلی برخوردار است نیاز ملی و نیاز اجتماعی به دانش است که مشخص می کند جایگاه آن جامعه در استفاده از دانش در کجا قرار دارد. جوامع غربی پس از انقلاب صنعتی که خود پس از دوران رنسانس(تولد مجدد دانش ) رخ داد نیاز به دانش تخصصی را در حوزه های مختلف احساس کردند و این احساس نیاز از واحدهای خرد اجتماعی اقتصادی آغاز شد و ادامه یافت تا آنجا که ظهور دانشهای مختلف باعث ارتقای سطح دانش محوری کل اجتماع بشری گشت و تا آنجا پیش رفت که علوم بین رشته ای در حال شکل گیری هستند که خود نشان دهنده احساس نیاز جوامع به روابط بین رشته ای هستند که پاسخ مشکلات را در آنجا می توان جستجو کرد.مشخص است که درجه دانش محوری جوامع به ساختار آن جوامع بستگی دارد به طوری که بسیاری انقلاب صنعتی اروپا را ناشی از روحیه آنگلوساکسونی همراه با کالوینیسم می دانند که در ارتقای تعهد به کار همراه با افزایش وجدان شغلی و تخصص گرایی نقش بسزایی دارد.
چندین سال گذشته فردریش فون هایک پایه گذار مکتب اتریش در اقتصاد به درستی نقش و جایگاه دانش در قالب اطلاعات را آشکار کرد و فیلسوف هم عصر او کارل پوپر نیز به نوعی دیگر که بررسی نقش اطلاعات در طبیعت بود نقش اطلاعات به مثابه دانش اولیه را بررسی کرد و توزیع متقارن اطلاعات را از دلایل اصلی رفتارهای اقتصادی معرفی کرد و از او مقاله معروف جایگاه علم باقی مانده است .
به طور مختصر می شود این طور بیان کرد که دانش پایه و اساس رفتارهای بشری اسیت که البته در حوزه اقتصاد از شرایط اولیه بازار رقابت کامل معرفی می گردد ولی در حوزه زندگی امروزی بشر می توان دنیای امروز را دنیای اطلاعات نامید و همانطور که فیلسوف بزرگ فرانسوی ژاک اتالی در کتاب معروف (( گفتار و ابزار در روش شناسی علم اقتصاد )) بیان می کند اطلاعات به مثابه جایگزین انرژی معرفی می گردد که با یکدیگر رابطه معکوسی دارند به این شکل که با افزایش نقش اطلاعات لزوم استفاده از انرژی کاهش می یابد و صرفه جویی در انرژی به وجود می آید. و به همین دلیل است که از دهه 1970 میلادی اقتصاد اطلاعات به عنوان رشته ای در دانش اقتصاد به مطالعه نقش اطلاعات در رفتارهای اقتصادی می پردازد که سعی می کند با مکانیزمهای مرسوم دانش اقتصاد به مطالعه و اثر بخشی اطلاعات در زندگی امروز بشر بپردازد و بیان می کند که در زندگی واقعی فردی موفق است که با دانش و اطلاعات خود بتواند حرکت بعدی طرف مقابل را هر چند با اطلاعات ناقص پیش بینی کند. از این دست اطلاعات می توان به معمای زندانی ؛ مدل آکرلف ؛قاعده بازی و ... اشاره کرد که همگی بر نقش اطلاعات و توزیع متقارن آن تاکید دارند .بهر حال اینچنین به نظر می رسد که دانش اساس حرکت رفتارهای بشری در زندگی روزمره جدای از جایگاه اجتماعی افراد است و این پدیده با پیشرفت بشری در همه جوانب رابطه مستقیمی دارد.نظر شما چیست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر