A Windows To Liberty World With Economic Weblog

in this web log diffrent economic notes and articles are saved. its free to use these texts and ready to recieve your opinions and texts to farsi or english

اثر هدفمند شدن یارانه ها بر اقتصاد خارجی ایران چیست؟

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

مقاله : نقش نیروی انسانی در برنامه ریزی منطقه ای

(نقش نيروي انساني در برنامه ريزي منطقه اي)
The Role Of Human Force In Regional Planning







نویسنده:
عماد عظیمی
(کارشناس مسئول تحقیقات و تهیه حسابهای منطقه ای استانداری مرکزی)
















































نام پژوهش: نقش نیروی انسانی در برنامه ریزی منطقه ای
شماره نشریه: 424
نویسنده:عماد عظیمی
تهیه شده در:استانداری مرکزی-دفتر آمار و اطلاعات-گروه تحقیقات و تهیه حسابهای منطقه ای
تاریخ انتشار: زمستان1387
نوع پژوهش: کتابخانه ای و اسنادی
(پژوهش کاملا از فعالیتهای دفتر جدابوده و بعنوان کار تحقیقاتی مستقل صورت گرفته است).





















بخش نخست
مبانی نظری پژوهش

























مقدمه كلي(general introduction):
براي تحليل موضوع در ابتدا بايد گام به گام عناصر تشكيل دهنده موضوع تحليل شود و مفهوم آنها در قالب وازگان كليدي شكافته شود تا بتوان درك وبينش درستي از ماهيت موضوع بدست آورد . بنابر اين قبل از ورود به بحث كلي ابتدا عناصر تشكيل دهنده موضوع را تعريف مي كنيم
بايد توجه داشت كه دراين پ‍‍‍‍‍‍زوهش كه صرفا پزوهش كتابخانه اي – اسنادي مي باشد پزوهشگران هيچگونه بر آورد اقتصاد سنجي با ابزار متغير هاي اطلاعات كمي انجام نداده اند و تنها با استفاده از منابع موجود به تحليل وضعيت كنوني (status)پرداخته اند و نوع پزوهش از نوع تلفيقي (اسنادي – تحليلي و تاريخي ) مي باشد. بنابر اين در انتهاي پزوهش تنها به محاسبات اندكي در مورد ارزش بهره وري و.... با استفاده از ابزارهاي ابتدائی آماري صورت گرفته است.
بيان اين نكته خالي از فايده نيست كه عمده مطالعات اين پزوهش بر مركزيت نقش آموزش و پرورش نيروي انساني استوار است كه در جاي خود ضرورت اين كار مشخص مي شود.

-1 واژگان كليدي (key words):
1.1. نيروي انساني : يكي از مهمترين عوامل توليد در اقتصاد كلاسيك نيروي انساني است كه نقش مديريت كننده عوامل ديگر اقتصادي را دارد به طوري كه بدون نيروي انساني امكان توليد اقتصادي چه از نظر توليد و چه از نظر هدف توليد ممكن نمي باشد و خود انواع مختلف دارد .(عماد زاده اقتصاد آموزش و پرورش – جهاد دانشگاهي اصفهان)
1.2. برنامه ريزي : فر ايندي هدف دار و پيوسته كه با استفاده از منابع و عوامل موجود جهت رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده با تخصيص بهينه عوامل توليد (حداقل هزينه و حداكثر كارائي )سعي در رسيدن به اهداف دارد . برنامه ريزي تلاش آگاهانه از روي بينش ودرك درست بشري استوار است و ريشه اي در رفتار غريزي ندارد (اقتصاد رشد و توسعه 1- شادروان قره باغيان)
1.3. منطقه : تعاريف متفاوتي بنا بر ديد نويسدگان مطرح مي باشد ولي با توجه به حساب هاي منطقه اي محدوده استان به عنوان منطقه محسوب مي شودكه ماهيت اقتصادي ،جغرافيايي و اجتماعي خاص را دارد . بنابر اين مي توان به طور كلي در يك تعريف جامع به صورت كلي گفت كه منطقه عبارت است از وسعتي كه ويزگيهاي مشترك اقتصادي ،اجتماعي و فرهنگي دارد و با عبور از آن منطقه به منطقهاي ديگر به مرور اين ويز گيها تغيير ماهيت مي دهند (مركز آمار ايران/دفتر حسابهاي اقتصادي)
1.4. سرمايه انساني : نيروي انساني با توجه به آموزشي كه مي بيند از نيروي كار خام تبديل مي شود به نيروي كار نيمه ماهر و ماهر؛ بنابر اين در بلند مدت كه آموزش باعث افزایش بهره وري و تواناييهاي نيروي كاري مي گردد مي توان از تشكيل سرمايه انساني صحبت كرد . تئودر شولتز (برنده جايزه نوبل 1979)پدر نظريه سرمايه انساني مي باشد كه معتقد است توانائي هاي اكتساب انسان مهمترين منبع رشد و بهره وري ميباشد . اهميت بحث اودر اين است كه برخلاف اقتصاددانان كلاسيك و نئو كلاسيك نيروي كار را به هيچ عنوان يك عامل همگن و متجانس قلمداد نمكند. بلكه افراد با توجه به مهارتهاي خاصي كه دريافت مي كنند به عامل نا همگن وبا كيفيت بهره وريهاي متفاوت تبديل مي شوند . اودريافت كه در اقتصاد امريكا حدود 20درصد رشد اقتصاد سالانه مربوط به توسعه آموزش و سرمايه گذاري در نيروي انساني مي باشد (بين سالهاي 1900تا 1960ميلادي )(عماد زاده / اقتصاد آموزش و پرورش /جهاد دانشگاهي اصفهان )
به طور كلي همانطور كه بيان شد انسان بعنوان موجودي كه داري قوه تعقل مي باشد براي پاسخ به نيازهاي خود به چاره جويي مي پردازد و اصولاً يكي از دلايل اوليه اجتماعات بشري پاسخ به نيازهايي بود كه بشر به تنهائي قادر به پاسخگويي آنها نمي باشد .
بنابراين سه دليل كلي را از علتهاي اوليه ايجاد مناطق ميدانند:
1. مزيت نسبي:اولين بار توسط ديويد ريكاردو اقتصاددان كلاسيك مطرح گشت و به اين شكل است كه هر منطقه توان توليد كالا و يا خدماتي را با هزينه نسبي توليد پائينتري نسبت به مناطق ديگر دارد که بعلت شرايط جغرافيايي تمركز نيروي انساني متخصص و... مي تواند باشد دراين حالت بايد آن منطقه اقدام به توليد آن كالا يا خدمات بكند و با مناطق ديگر آنها را مبادله كند تا سطح رفاه اقتصادي (مطلوبيت نهائي) ناشي از انجام مبادله در مناطق مختلف افزايش يابد (پور مقيم / تجارت بين الملل)
2. وجود صرفه جويي به مقياس توليد:تشكيل اجتماعات ومناطقي كه مزيت نسبي در آنها وجود دارد باعث مي شود بعلت تخصص در توليد وصرف زمان كمتر هزينه توليد پائينتر برود با افزايش سطح توليد هزينه هاي حمل ونقل و.... پائينتر ميرود بنابر اين يكي از دلايل اصلي ايجاد مناطق وجود صرفه جويي به مقياس توليد مي باشد.
3. صرفه جويي ناشي از تجمع : دراين بخش علت گسترش مناطق پس از ايجاد مطالعه مي شود . با ايجاد مناطق وتشكيل واحدهاي توليدي در آن مناطق برخي از سرمايه گذاريها و هزينه هاي مشترك را ميتوان سرشكن كرد بنابر اين به اين حالت صرفه جويي ناشي از تجمع بعلت وجود هزينه هاي مثبت خارجي (externalities)مي گويند (اقتصاد بخش عمومی / پور مقيم)
حال كه علت ايجاد مناطق عنوان شد بهتر است مروري به انواع مناطق از نظر فعال بودن نيز داشته باشيم:
1. مناطق مركزي يا هسته اي:ايجاد اين مناطق معمولاً بر اساس يك سلسله مراتب روابط اقتصادي و اجتماعي شكل مي گيرد . و خود به اجزاء كوچكتر و بزرگتر تقسيم مي شوند كه به وسيله روابط اقتصادي به يكديگر متصل هستند . اين مناطق معمولاًخورده فروشيها را در خود جاي داده اند و براساس اجتماعی نقاط مسكوني حول آن مركزيت قرار دارد و بازارها كه بيانگر روابط تجاري افراد با يكديگر مي باشند در اين دسته قرار دارند . وجود اين مركزيت در صورت توسعه نا بجا و غير عقلايي مي تواند منجر به ايجادآنتروپی مثبت شود (metropolitan area)(اقتصاد سياسي توسعه / دكتر رئیس دانا )
2. مناطق همگن : مناطقي هستند كه از لحاظ سطح اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي شبيه يكديگر هستند و الگوهاي رفتاري اقتصادي و اجتماعي خاص خود را بوجود مي آورند . كه از نظر نهاد گرايان اقتصادي (وبلن)علت اصلي شكل گيري اين طبقات معيار هاي ظاهري طبقاتي خالي از هر نوع واقعيت مي باشد (نظريه طبقات مرفه وبلن) افزايش و توسعه اين طبفات نيز باعث تشكيل نابرابري ها و عدم تعادل هاي اقتصادي مي گردد و خود يك يك منبع اصلي رانت مي باشد .
3. مناطق اداري : مناطقي هستند كه عمدتاً براساس تقسیمات خاص مديريتي و اداري تقسيم بندي شده اند و نسبتً به مناطق قبل ملموس تر می باشند مانند تقسيمات استاني كه تا بع شرايط و قوانين خاص خود ميباشند.



















-2نقش نيروي انساني در برنامه ريزي ناحيه اي:
در اين بخش به طور اجمال به تشريح موضوع فوق پرداخته مي شود . نيروي انساني از مهمترين عوامل توليد نقش قابل توجهي در فعاليتهاي اقتصادي دارد به طوري كه از دو زاويه مي توان آنرا مطالعه نمود:
1. از ديدگاه مصرف كننده نتايج برنامه ها
2. از ديدگاه عرضه كننده نهاده هاي اجراي برنامه
به طور كلي زماني كه به نيروي انساني توجه مي شود در مفاهيم اقتصادي نوعي بازار از بازار هاي چهار گانه اقتصاد كلان را مورد مطالعه قرار مي دهد كه اين قابليت را دارد كه از هردو بعد خرد وكلان مورد بررسي قرار گيرد . جنبه اقتصادي خرد ان در عرضه نهاده توليد اثرات درآمدي و جانشيني و بهره وري جبنه كلان آن در مواردي از قبيل سطح اشتغال و بيكاري عرضه كل كالاوخدمات و...مطالعه مي شود.
بهمين دليل در برنامه ريزي منطقه اي چه از لحاظ تدوين مباني نظري برنامه و چه در مرحله اجراي برنامه همواره بايد كميت وكيفيت نيروي انساني مد نظر باشدکه میتواند الگوی مناسب مدل را به خوبی اجرا کند و یا از هدف اصلی خود دور سازد . در این جاست که اهمیت نیروی انسانی در برنامه ریزی منطقه ای مشخص می شود . به دلیل اهمیت این عامل مهم کمی موضوع را باز تر کرده و آنرا مورد بررسی قرار می دهیم :
1.3 ترکیب جمعیت نیروی انسانی منطقه : وجود ترکیب جمعیت نیروی انسانی و توزیع نسبی جنستی عامل مهمی در تدوین واجرای برنامه منطقه می باشد. برنامه ریزی جهت انجام مشاغل سخت افزاری که نیازمند بالا بودن قوای فزیکی بدن می باشد لزوم استفاده از مردان را نسبت به زنان اقتصادی تر می سازد و باعث می شود که سطح دستمزد ها متناسب با بهره وری در مردان بیش از زنان منطقه باشد . البته این بحث از زوایای مختلف اقتصادی مانند بهره وری جزئی عوامل تولید ، کشش درآمد و ... باید مورد مقایسه قرار گیرد .
از نظر کمیت نیز نسبت نیروی انسانی موجود در منطقه به سایر عوامل تولید مانند سرمایه نقش اساسی در تعیین قیمت نسبی عوامل تولید دارد که همین امر (نسبت هزینه تولید ) می تواند نوع برنامه ریزی در منطقه را سمت و سو دهد . به طور مثال در اقتصاد چین که از نیروی کار فراوان تری نسبت به مناطق دیگر برخودار است با توجه به عرضه بیش از حد نیروی کار در بازار کار اقتصاد چین سطح دستمزد ها کاهش می یابد وبرنامه ریزی منطقه ای چین از آن بعنوان یک مزیت نسبی استفاده کرد و باعث کاهش قیمت تمام شده کالاهای کار بر می شود.
2.3سرمایه گذاری جمعیتی در منطقه :این بخش مربوط به سیاستهای خاص منطقه در تنظیم نرخ زاد و ولد به زندگی وشاخصهای توسعه انسانی مناطق (HDI) می گردد که اثری بلند مدت را در اقتصاد دارا می باشد . به طور مثال در یک دید کلی (بدون در نظر گرفتن ) سایر عوامل موثر و با فرض ثابت بودن سایر شرایط اقتصاد منطقه ای که از افزایش نرخ تورم منطقه رنج می برد باید شرایطی را در برنامه های خود بوجود آورد که باعث کاهش سطح تقاضای کل کالا و خدمات منطقه ای گردد. یکی از انها انجام برنامه های کاهش نرخ زاد و ولد وسیاستهای پیشگیری از بارداری منطقه ای می باشد که عامل فرهنگی می باشد این عامل می تواند منجر به دسترسی به توسعه پایدار منطقه ای در بلند مدت گردد(با رعایت تعادلهای زیست محیطی) که خود نوعی سرمایه گذاری ترکیبی (هم از نظر دولتی و هم از نظر بخش خصوصی ) می باشد .
3.3 مهاجرت جمعیتی منطقه ای : در نظریات اقتصاد دانان کلاسیک همگنی نیروی کار یکی از فرضهای اولیه آنها بوده است که مکاتب دیگر اقتصادی مورد بازنگری قرار گرفته است .تحرک نیروی کار بسته به درجه کاربری آنها ( ماهر ، نیمه ماهر ....) در برنامه ریزیهای منطقه ای مد نظر است . معمولاً در زمان اجرای برنامه نیاز به تخصص و توجه آن در حوزه نیروی انسانی باید مورد توجه قرار گیرد . چنانچه رشد اقتصادی مورد نظر برمبنای مزیت نسبی صنعت قرار گرفته باشد . مسلماًنیاز به مهندسین صنعتگر (حوزه دانش فنی ) بیش از سایر بخشها نیاز است و باید مبنای عملکرد اقتصادی قدرت لازم را برای جذب آنها ( برا اساس مکانیزم بازار ) داشته باشد تا انگیزه لازم برای مهاجرت را داشته باشد ضمن آنکه از سوی دیگر چنانچه ازدحام تخصص شکل یگیرد ( بیش از حالت طبیعی ) بازدهی آنها کاهش یافته و نا برابریها ی کل منطقه را افزایش می دهد . مثلاً در برخی شهرهای کانادا ازدحام پزشکان در نقاط شهری عدم تعادلهایی را در منطقه روستائی بوجود آورده است که دولت باید با سیاستهای بازار آن را حل کند.














-3دیدگاههای مکاتب اقتصادی در مورد نیروی انسانی :
1. اقتصاددانان کلاسیک خوشبین (آدام اسمیت): گسترش بازار های یک منطقه و تقسیم وتخصص گرایی کار از عوامل مهم موفقیت به رشد اقتصادی بوسیله برنامه ریزی اقتصادی می باشد . بنابر این آموزش نیروی انسانی از مهمترین ابزار رسیدن به موقعیت در یک برنامه اقتصادی می باشد .
2. اقتصاد دانان کلاسیک بد بین (ریکاردو ): افزایش جمعیت و محدودیت زمین و کاهش بهره وری به رکود اقتصادی و کاهش نرخ رشد اقتصادی منطقه ای می انجامد و راه برون رفت افزایش بهره وری نیروی کار است که به آموزش نیروی انسانی در منطقه بستگی دارد .
3. مکاتب سوسیالیسم ( با پارا دایم مارکس ):از نظر او علت اساسی حرکت جامعه از سرمایه داری به سوسیالیسم تغییرات تکنولوژی می باشد که با افزایش بهره وری سرمایه استفاده از سرمایه به جای نیروی کار توسط سرمایه داران منجر به پیدایش لشکر بیکاران می شود و در نهایت سرمایه داری از بین می رود . بنابر این از این دیدگاه نیز بهره وری رقابتی میان نیروی کار باید جانشین بهره وری سرمایه شده تا از این راه نیروی انسانی بهره وری خود را پیدا کند.
4. دیدگاه روستو:در یک تحلیل تاریخی رشد اقتصادی حرکت جامعه از جامعه آغازین به مصرف انبوه همگی بعلت وجود بهره وری می باشد که خود را با پیشرفت تکنولوژی نشان می دهد.
5. مکتب نهاد گرائی (از دیدگاه گالبرایث): ضرورت یافتن برنامه ریزی و پیدایش نهاد فنی موجب ارتقای بهره وری در نظام صنعتی جدید می شود.
6. مکتب اقتصاددانان طرف عرضه (مدل ریگانی ) : کاهش مالیتهای سطح فعالیتهای اقتصادی را افزایش داده و با افزایش بهره وری و خلاقیت زمینه های رشد اقتصادی منطقه فراهم می شود.
7. تئوری دور تسلسل باطل ( دایره خبیثه فقر) : نورکس کاهش رشد اقتصادی را بعلت وجود سلسله مراتبی از متغیر های اقتصادی می داند که کاهش بهره وری عوامل تولید بویژه نیروی انسانی را در بردارد . بنا براین از نظر او یک سرمایه گذاری خارجی می تواند منجر به افزایش بهره وری نیروی کار شود .
بنابراین در تمامی نظریه ها و مکاتب بهره وری نیروی کار عامل اصلی وکلیدی در تحقق اهداف برنامه ریزی منطقه ای می باشد .


پس سه عامل اساسی در برنامه ریزی منطقه ای اثر دارد که عبارتند از 1- بهره وری نیروی انسانی از راه آموزش 2-تکنولوژی و تامین سرمایه 3-سطح دستمزد و تجارت خارجی . که در این پژوهش به عامل مهم نیروی انسانی پرداخته می شود .

-4 بهره وری نیروی انسانی :
در تعریف بهره وری (productivity)تعاریف فراوان و گسترده ای انجام شده است که به دلیل نداشتن رابطه مستقیم موضوع پژوهش با آن این امر را به دانشمندان مدیریت واگذار می کنیم فقط تا این حد را قبول کنیم که بهره وری نسبت حجم خروجیهای مشخص از ورودیهای مشخص است یعنی : output/input(جامع ترین تعریف بر اساس سازمان همکاری اقتصادی اروپا OECD). که در اقتصاد بوسیله تابع کاپ- داگلاس تعریف می شود .
بهره وری جزء دوم رشد اقصادی یک منطقه می باشد (جزء اول فیزیکی عوامل تولید است ) که می تواند باعث انتقال امکانات تولید اقتصاد به سمت بالا گردد . بنابر این این جزء مهم به آموزش و مهارت نیروی کار بستگی دارد و باعث شده است اقتصاددانان از بعد جنگ جهانی دوم (1945)مطالعات خود را با عنوان اقتصاد آموزش و پرورش در این حوزه ادامه دهند که مطالعات گسترده جنبه های مختلف آموزش بر انسان را بر عهده دارد .
آموزش انسان را از نیروی کار فیزیکی (محض) به انسان متخصص که سرعت بالای تولید ،کاهش هزینه تمام شده کالا ، افزایش کیفیت تولید و ... از ویژگیهای او است تبدیل می کند بنابر این می توان به نوعی، بهره وری را در بلند مدت تشکیل سرمایه انسانی دانست که منجر به افزایش نرخ رشد اقتصادی منطقه می شود و از شروط لازم جهت تحقق اهداف برنامه ریزی می باشد .
بنا بر این اقتصاددانانی مانند رابرت سولو ، کیندل برگر ، کوزنتس و شولتز از پیشگامان مطالعات بهره وری نیروی انسانی هستند که هر یک نظریات خاص خود را نسبت به این مساله آشکار می سازند که خلاصه همه آنها آن است که مهمترین عوامل رشد اقتصادی بغیر از حجم فیزیکی انها عبارتند از: 1- آموزش و پرورش 2- روش تحقیق و توسعه 3- تعلیمات حرفه ای 4- صرفه جوئی ناشی از مقیاس و ....
به طور مثال گالبرایث (ازاقتصاد دانان نهادگرای جدید )معتقد است که در توسعه ممالک عقب افتاده باید آموزش و پرورش توده های مردم را از با اولویت ترین فعالیتهای در نظر گرفت تا مردم این جوامع آماده پذیرش روشها و فنون جدید را داشته باشند و معتقد است که روش های آموزشی باید هماهنگ با نیاز مندیهای اقتصادی و اجتماعی آن جوامع باشد . بر گر نیز معتقد است در اثر آموزش در انسان باید تحولاتی بوجود آید که شایسته نیل به رشد اقتصادی را داشته باشد و بین سواد و توسعه اقتصادی وابستگی بسیاری را می بیند .

-5 بهره وری در ایران:
ایران کشوری است که از نظر جغرافیایی و توزیع عوامل تولید پتانسیل های خاصی را جهت رشد اقتصادی دارد. اگر در این پژوهش ایران را به طور کل منطقه در نظر بگیریم باید عنوان نمود که نرخ هزینه فرصت از دست رفته منابع (نرخ هدر رفته عوامل تولید) بالا می باشد که نتیجه آن بهره وری بایین می باشد . اقتصاد دانان نشان داده اند که امروزه آنچه که بیش از عوامل فیزیکی تولید اهمیت دارد بهره وری نیروی کار می باشد که با مسائل سرمایه گذاری نیروی انسانی که شامل حرف هزینه های آموزش مناسب، آموزش ضمن خدمت، سلامت، بهداشت وتغذیه نیروی کار مرتبط است که مطالعات کشورهای مختلف دنیا رابطه نزدیک و همبستگی معنادارای بین نرخ رشد اقتصادی و سرمایه انسان را نشان می دهد.
در خصوص R&Dاین نکته را باید خاطر نشان کرد که در طول مطالعه و پژوهش روشهای نوین تولید، ابداعات و خلاقیت باعث معرفی و تولید کالاهای جدیدی می گردد که می توان سهم بالاتری از تولید بازار را بدست آورد (شومپیتر).
بحث بعدی در خصوص برنامه ریزی منطقه ای مسئله رقابت پذیری اقتصاد ایران می باشد که به معنی رقابت کیفیتی و قیمتی کالای داخلی با کالای خارجی است که مستقیما به بهره وری مربوط می شود چرا که افزایش بهره وری باعث کاهش هزینه تولید می شود و کاهش قیمت تمام شده امکان رقابت با بازار خارجی را ایجاد می کند (البته به شرط سیاست درست بازار ارز).
بخش صنعت ایران نشان می دهد که به ازای هر واحد داده (مجموعه مصارف واسطه، جبران خدمات شاغلین و استهلاک سرمایه)چند واحد ستانده حاصل می شود . رشد بهره وری طی دوره 1382 -1373 در کل (76/0 -)% را نشان می دهد که به معنی آن است که این داده ها نه تنها تولید معنی داری نداشته اند بلکه باعث اتلاف عوامل تولید خود به اندازه 76 صدم در صد نیز شده اند که زمانی که در بعد کلان تحلیل شود این نتیجه را به دست می دهد از آنجا که تشکیل سرمایه انسانی زمان بر است و نیازبه صرف میلیاردها دلار ( با روش ارزش زمان حال پول) می شود اتلاف آن لطمات جبران ناپذیری را برپیکره اقتصاد بیمار ایران می گذارد (آمار و ارقام درروزنامه دنیای اقتصاد موجود می باشد) بنابراین آمار نشان می دهد اقتصاد ایران از لحاظ تخصیص منابع و استفاده بهینه آن در وضعیت نامطلوبی قرار دارد و باعث اخلال در تحقق برنامه ریزی منطقه ای می گردد.
بنابراین مشکل اصلی اقتصاد ایران کمبود عوامل تولید فیزیکی نمی باشد بلکه تخصیص ناکارآمد منابع و عدم بهره برداری از نیروی کار و سرمایه مشکل اصلی است که باید با کاهش نقش دولت ، آزاد سازی اقتصادی و ... به سمت آن رفت در این میان وجود یک بخش خصوصی مقتدر و بازار نظم یافته سرمایه می تواند راهگشا باشد.
جهت آشنا تر شدن با مباحث نقش نیروی انسانی در رشد اقتصادی و تحقق برنامه ریزی
منطقه ای نمودار زیر استخراج شده است .

INCOME

25
LICENCE
20

DIPLOMA 15
AGE 60 50 40 30 20 10
این منحنی نشان می دهد که افرادی که از میزان تحصیلات (دانش) بالاتری برخوردارند از درآمدهای بالاتری نیز برخوردار می باشند که اگر سطح درآمد را با بهره وری مستقیم بدانیم (که این طور نیز هست) با افزایش دانش بشری سطح تولید از لحاظ کیفیت و کمیت نیز افزایش یافته و توزیع درآمد مبتنی بر تولید نیز فواید اجتماعی بسیاری را در نرخ رشد اقتصادی منطقه دارد که از اولین هدف هر برنامه منطقه ای می باشد.
با افزایش سن اختلاف دریافتیها افزایش می یابد (لیسانس) چرا که تجربه و دانش هم افزایش کرده و باعث افزایش تولید می گردد نکته جالب آنکه افراد با تحصیلات کم پس از دهه 50 عمر خود با کاهش تولید و درآمد مواجه می شوند در حالی که افراد مدرک لیسانس با افزایش درآمد مواجه می باشند چرا؟ علت آن است که افراد با تحصیلات پایین تر با افزایش سن توان تولیدی خود را از دست می دهند و از آنجا که عمدتا این گونه افراد تولیدات سخت افزاری را بیش از افراد تحصیل کرده تولید می کنند با کاهش تولید و درآمد روبه رو می شوند در حالی که افراد تحصیل کرده که معمولا فعالیت نرم افزاری را دارند تشکیل سرمایه انسانی (نرخ تشکیل سرمایه انسانی بالاتری ) را دارند درنتیجه پس از سن 50 تولید آنها در حال افزایش می باشد.







این نکته در برنامه ریزی منطقه ای اهمیت دارد که چنانچه سطح تحصیلات در یک منطقه بالا باشد می توان از نیروی کار بازنشسته در فرایند تولید با دانش بالا استفاده کرد و منجر به کاهش هزینه تولید گشت. این مسئله باز از آنجا اهمیت دارد که افراد با تحصیلات پایین تر معمولا به علت شیوه های غلط زندگی هزینه های اجتماعی بالاتری را بر یک منطقه وارد
می کنند به خصوص در نظام درمان.



















بخش دوم
یافته های پژوهش


























در این بخش با توجه به آمار ارقام موجود در سطح استان مرکزی به بررسی شاخصهای کلی منطقه ای پرداخته می شود و سعی می شود در حد حوصله پژوهش به تحلیل اقتصادی نیز پرداخته شود و نقش آن با برنامه ریزی منطقه ای نیز مطالعه گردد.
بالاترین سهم ارزش افزوده استان مرکزی مربوط به ارزش افزوده رشد فعالیت صنعت
می باشد به طوری که در سال 1385 این سهم معادل 13/37% کل رشد فعالیت استان مرکزی می باشد . بنابراین با توجه به این آمارو سایر آماری که موجود می باشد این استان در رشد فعالیت صنعت دارای مزیت نسبی می باشد و مسلم است برنامه ریزی در این حوزه از اهمیت شایان در سطح استان برخوردار می باشد.
این برنامه ریزی منطقه ای جهت افزایش رشد اقتصادی رشته فعالیت صنعت بعنوان بخش پیشتاز می تواند در به راه اندازی سایر بخشها متمرکز باشد که می تواند باعث افزایش اشتغال در این حوزه باشد.
در میان زیر بخشهای صنعت (ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی) از بالاترین ارزش افزوده در سال 1385 برخوردار بوده است که می توان محل حائز اهمیتی جهت مطالعات و پژوهشهای کاربردی بیشتری برای استفاده از آن باشد. البته این تحلیل تحلیل ساده آماری
می باشد و جهت رسیدن به نتایج دقیقتر نیاز به محاسبات اقتصاد سنجی دارد .
پس می توان رابطه ای میان اشتغالزایی این بخش و رشد اقتصادی استان ملاحظه نمود.
آنچه که در مطالعات باید توجه داشت آن است که آیا رشد اقتصادی رشته فعالیت صنعت در استان که منجر به افزایش رشد اقتصادی شده است از افزایش فیزیکی عوامل تولید ناشی شده است یا افزایش بهره وری نیروی کار .
در پاسخ باید گفت که رسیدن به پاسخ بالا نیازمند انجام پژوهشهای کاربردی در قالب تحلیل آزمون فرضیه می باشد که خارج از حوصله پژوهش می باشد و می تواند بعنوان کار تحقیقات کاربردی عنوان گردد. ولی آنچه که به صوت سری زمان آورده می شوددر جدول زیر خلاصه شده است تا بتوان تحلیلهای بیشتری را انجام داد.










سال GDPR
(میلیون ریال) ارزش افزوده بخش صنعت
(میلیون ریال) تعداد کارکنان کارگاههای 10 نفر کارکن و بیشتر
1380 17615272 7097495 54026
1381 22022328 9060400 56046
1382 25766976 9475601 56957
1383 32817538 11427025 61441
1384 38105021 14404258 61622
1385 50327275 18786006 60591
مآخذ : سالنامه آماری استان مرکزی

با توجه به آنکه اطلاعات بالا در دسترس می باشد می توان نسبت به انجام برخی محاسبات اقدام نمود.
- متوسط نرخ رشد اقتصادی (میانگین هندسی) GDPR ، ارزش افزوده بخش صنعت و تعداد کارکنان کارگاههای 10 نفر کارکن و بیشتر به ترتیب عبارتند از : 28/18% ، 85/16% و 85/1.
اگر این محاسبات را بخواهیم در جدول خلاصه کنیم اینطور می شود:

عنوان متوسط نرخ رشد (%)
GDPR 28/18
ارزش افزوده بخش صنعت 85/16
تعداد کارکنان 10 نفر کارکن و بیشتر 85/1

با توجه به ارقام بدست آمده در یک تحلیل سطحی (بدون استفاده از ابزار اقتصاد سنجی و آنالیزهای آماری)چندین نتیجه به دست می آید:
1- همبستگی متغیرهای نرخ رشد بین 3 پارامتر همبستگی مثبت را نشان می دهند. با این تفاوت که متوسط نرخ رشد یا پارامترهای تولید ناخالص داخل استان مرکزی با ارزش افزوده بخش صنعت از درجه همبستگی بالاتری برخوردار می باشند که به این معنی است که وابستگی این دو متغیر با یکدیگر بالا می باشد (درصد بالایی از افزایش نرخ رشد GDPRاستان مرکزی توسط افزایش ارزش افزوده بخش صنعت توضیح داده می شود).

2-همبستگی نرخ رشد کارکنان 10 نفر کارکن و بیشتر با ارزش افزوده بخش صنعت ضعیف می باشد ، هر چند هر دو مثبت می باشند .
بنابراین می توان در یک تحلیل ساده و با درصد خطای بالا (به علت عدم آنالیز معنی دار آماری به علت کم بودن مشاهدات آماری) می توان گفت که درصد قابل توجهی از رشد اقتصادی بخش صنعت استان مرکزی از بهره وری بیشتر ناشی می شود تاازافزایش عوامل تولید فیزیکی (افزایش نیروی انسانی) به همین دلیل می توان با توجه به متغیرهای زیر بر اساس آخرین سال اطلاع نقش بهره وری را در افزایش نرخ رشد اقتصادی نشان داد . البته این رشد می تواند به علت افزایش سایر عوامل تولید مانند سرمایه ،توان مدیریتی و زمین نیز باشد که به علت ساده شدن تحلیل آنها را ثابت در نظر می گیریم.
با توجه به مطالب بالا و از آنجا که در قسمتهای قبل بیان شد که می توان آموزش را به زمینه ساز بحث افزایش بهره وری دانست (رابطه مستقیم هر دو) از بحث آموزش در اینجا شروع می کنیم :

سال ارزش افزوده بخش صنعت (میلیون ریال ) ارزش افزوده بخش آموزش (میلیون ریال )
1380 7097495 531821
1381 9060400 706785
1382 9475601 844637
1383 11427025 1022837
1384 14404258 1628176
1385 18786006 2083719
منبع : حسابهای منطقه ای سال 1385
با توجه به جدول بالا می توان متوسط نرخ رشد ارزش افزوده بخش آموزش را حساب کرد که عبارت است از 42/24 درصد (بین سالهای 1380 تا 1385 )
بنابراین می توان نتایج را اینطور خلاصه نمود :



عنوان متوسط نرخ رشد فعالیت
GDPR 28/18
ارزش افزوده بخش صنعت 85/16
ارزش افزوده بخش آموزش 42/24

از جدول بالا می توان نتیجه گرفت که هر سه پارامتر (تولید اقتصادی ، ارزش افزوده بخش صنعت و ارزش افزوده بخش آموزش ) مثبت هستند و با توجه به آنکه نرخ رشد اقتصادی بخش آموزش از نرخ رشد ارزش افزوده بخش صنعت بیشتر می باشد ، می توان به این نتیجه رسید که همبستگی ظاهری بین این دو متغیر بیش از تعداد کارکنان می باشد و آموزش از راه افزایش بهره وری در کیفیت کار نقش مهم تری در افزایش عوامل تولید که در اینجا نیروی کار است ، دارد . بنابراین درصد قابل توجهی از افزایش نرخ رشد ارزش افزوده بخش صنعت به وسیله بخش آموزش استان توجیه می شود .
آنچه که باید توجه داشت آن است که این پژوهش بر مبنای محاسبات اقتصاد سنجی و برآوردهای دقیق آزمون فرض نمی باشند و نمی توان از آن برای برنامه ریزی های منطقه ای استفاده نمود چرا که کاوش در این مورد نیازمند پزوهشهای بیشتر و انجام آزمونهای فرض دقیق تری می باشد ولی به عنوان یک مطالعه اجمالی در خصوص وضعیت کلی رابطه عنوان شده قابل اطمینان است .
البته بالا بودن رابطه آموزش با تولید صنعت (ارزش افزوده بخش صنعت) را نمی توان تنها به نیروی کار نسبت داد . یعنی به طور دقیق نمی توان گفت که افزایش تولید اقتصادی استان صرفا به علت افزایش بهره وری نیروی کار می باشد چرا که بهره وری ممکن است در استفاده بیشتر از سرمایه یا مدیریت باشد . به طور دقیق تر علت رشد افزایش ارزش افزوده بخش صنعت می تواند به علت رشد بازدهی سرمایه یا بهره وری آن یا بهبود مدیریت واحدهای صنعتی و عوامل بازار باشد بنابراین جهت برنامه ریزی منطقه ای باید به درستی نقش هر یک از این پارامترها را شناخت تا بتوان به نتیجه آن بیشتر اطمینان کرد. به همین منظور در این پژوهش بهره وری نیروی کار بخش صنعت نیز آورده می شود (سال 1385) :
= بهره وری نیروی کار بخش صنعت (1)
به طور متوسط ارزش افزوده هر نفر در سال 1385 که در بخش صنعت استان شاغل بوده است معادل 3100461 میلیون ریال بوده است .
= شاخص ضریب اشتغال زایی بر حسب ارزش افزوده بخش صنعت (2)
جهت انجام برنامه ریزی منطقه ای برای کاهش نرخ بیکاری و نرخ تورم (به طور مستقیم) باید شاخص های مربوط به هر بخش را جداگانه محاسبه کرد و سپس از روش LQ (ضریب پایه )برای تعین بخشهایی که در آن مزیت نسبی وجود دارد استفاده نمود.













-6کاربرد پژوهش در برنامه ریزی ناحیه ای :
برنامه ریزی منطقه ای یکی از زیر مجموعه های برنامه ریزی کلان کشور می باشد که باید در راستای اهداف کلی برنامه در قالب برنامه توسعه پنجم و برنامه بلند مدت (افق 20 ساله 1404) اجرا شود . و در این بخش با اختیاراتی که قانون به برنامه ریزان منطقه ای می دهد باید بهینه ترین روش مشخص اجرا و بر اساس اصول و ضوابط برنامه اجرا شود . بر همین اساس بر پایه مطالعات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه سعی می شود حالت بومی سازی الگوهای برنامه ریزی اقتصادی که عمدتا الگوهای رشد اقتصادی نئو کلاسیک هستند انجام شود تا بدون آنکه از ماهیت مدل دور شویم با توجه به سایر شرایط تحقق هدف را با درجه اطمینان بالاتری انجام دهیم .
در این پژوهش مشخص شد که عمدتا علت رشد اقتصادی بخش صنعت در این استان در دوره مطالعه 1380 تا 1385 عمدتا بهره وری می باشد که می تواند بهره وری سرمایه و ..... باشد و باید مطالعات دیگری انجام پذیرد تا مشخص شود که آیا این بهره وری در حوزه نیروی انسانی می باشد یا خیر .
ولی آنطور که با تحلیلهای سطحی این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد رابطه مستقیم و محکم بخش آموزش و صنعت می باشد که به مثابه بهره وری در این پژوهش در نظر گرفته شده است به همین دلیل به طور ساده و با آنالیز مقدماتی می توان گفت که تمامی نظریات اقتصادانان کلاسیک و نئو کلاسیک (چه در حوزه کینزین یا پول گرایان ) مبتنی بر وجود و ضرورت بهره وری در نظام اقتصادی صنعتی این استان مورد تایید قرار می گیرد و با توجه به شرایط موجود در استان از لحاظ عملکردهای اقتصاد کلان (نرخ تورم و بیکاری ) نظریه اسمیت و نورکس بیشتر می تواند راهکار باشد و باید برنامه ریزان منطقه ای این اهداف کلی را در سیاستهای خود لحاظ کنند :
1- افزایش توان مهارتهای فنی و حرفه ای بطوری که بهره وری از حالت تئوریک رهایی یافته و به عمل برسد.
2- سرمایه گذاری در بخش صنعت (بنگاه های کوچک صنعتی )با تخصیص بهینه منابع استان و نظارت کافی بطوری که منجر به دخالت بیش از حد مراکز نظارت دولتی بر روند کار آنها نشود .
3- تقویت وامهای خود اشتغالی با توجه به منطق صحیح و شایسته سالاری .
4- حمایت از سرمایه گذاران خارج استان در حیطه فعالیتهای صنعتی استان.
5- ایجاد مشاغل جدید توسط بخش خصوصی فعال از طریق خلاقیت و نوآوری و حمایت آنها.
















منابع و ماخذ :
1- سالنامه آماری استان مرکزی / دفتر آمار و اطلاعات استانداری مرکزی 1386
2- اقتصاد کلان / دکتر فریدون تفضلی / نشر نی
3- اقتصادرشد و توسعه1 / شادروان دکتر مرتضی قره باغیان / نشر نی
4- اقتصاد ناحیه ای /دکتر مجید صباغ کرمانی / نشر سمت
5- تحقیق ، تولید ،توسعه / معاونت صنایع کوچک / حسین آقایی
6- مروری بر روند تولید ناخالص داخل کشور با تاکید بر استان مرکزی / عماد عظیمی /دفتر آمار و اطلاعات
7- سری مقالات دنیای اقتصاد
8- اقتصاد آموزش و پرورش /دکتر مصطفی عماد زاده / جها دانشگاهی اصفهان
9- تجارت بین الملل /دکتر پور مقیم/نشر سمت
10- اقتصاد بخش عمومی / دکتر پور مقیم/نشر سمت
11- اقتصاد سیاسی توسعه / دکتر رئیس دانا /نشر سمت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر